جدول جو
جدول جو

معنی گل خد - جستجوی لغت در جدول جو

گل خد(گُ خَدد / خَ)
گلگونه. آنکه رخسار او در لطافت گل را ماند. گل چهره:
غزلسرای شدم بر شکرلبی گل خد
بنفشه زلفی ونسرین بری صنوبرقد.
سوزنی.
بعاشقی دل وچشم مرا چو شکر و گل
به آب و آتش داد آن شکرلب گل خد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
گل خد
آنکه چهره اش در لطافت مانند گل است گل چهره: غزلسرای شدم بر شکر لبی گل خد بنفشه زلفی و نسرین بری صنوبر قد. (سوزنی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گُ خَ)
گلولۀ چنگالی. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی) :
شکرینه بخور و گل خج چنگال بیار.
بسحاق اطعمه.
رجوع به گل کج شود، گلولۀ خمیر. (برهان) (آنندراج). زوالۀ آرد. (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا